-
اولین مشهد
جمعه 1 دیماه سال 1391 17:37
ماه آخر تابستون بود که محمد پارسا رفتش زیارت آقا امام رضا(ع) اولش که با قطار رفت کلی ماجرا و شیطونی تو قطار داشتیم، کوپه ها رو که می گشتو کلی دوست بزرگ و کوچیک پیدا کرد حالا چندتا ماجرای این سفرو براتو ان شاالله می نویسم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 14:18
سلام یه مدتی بود که وقت نداشتم واسه داداش کوچولوم چیزی بنویسم محمد پارسا الان واسه خودش مردی شده راه میره حرفم میزن ه البته فقط چندتا چیزرو میگه مثلا بابا مامان به زهرا هم میگه ددا نمیذاره درسم رو بخونم خلاصه خیلی اذیتم میکنه اما چیکارش میشه کرد عشق ابجیش دیگه
-
یازده ماهگی
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 23:00
محمدپارسا رفت تو یازده ماهگی وزن10/300قد75 حالا محمدپارسا دد می کنه بشکن میزنه ودیگه می خواد راه بره
-
ده ماهگی
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 22:11
داداش گلی من نه ماهش تموم شد و پا به دهمین ماه زندگیش گذاشت. از همیشه خنده رو تر و شیطونتره. دندوناش همچنان چهار تاست. دیگه داره آماده میشه که روی پاهای خودش وایسته. وزنش9900 قد76 عکسای ده ماهگی آقا محمدپارسا محمدپارسا به همراه محمدنیکان(پسرخاله) که تو یه روز بدنیا اومدن
-
نه ماهگی محمد پارسا
دوشنبه 14 آذرماه سال 1390 21:08
امروز14/9/1390محمد پارسا پا گذاشت تو نه ماهگی .داداشی دیگه بزرگ شدی چهارتا دندون در اوردی دوتا بالا دوتا پایین اون ها رو بهم می زنی و می خندی. دسدسی هم بلدی البته مبل رو میگیری تاتا میکنی شیرخشک رو وقتی می خوری تموم میشه اینورانور رو نگاه میکنی بعد شیشه رو محکم شوت میکنی محمد پارسا نه ماهه شد وزن 9/500قد72س م
-
اولین محرم محمدپارسا
یکشنبه 13 آذرماه سال 1390 23:30
سلام بر طفل شش ماهه ی حسین ع جمعه به اتفاق پدرومادرمحمدپارسا جون روبه مجلس روضه شیرخوارگان حسینی بردیم ودر انجا به یاد علی اصغرو مادرش گریستیم ودعا کردیم محمد پارسا در رکاب اقا امام زما ن باشد.
-
شیطونی محمدپارسا
سهشنبه 8 آذرماه سال 1390 20:13
شیطونیهای محمد پارسا وای وای .... این روزها محمد پارسا خیلی شیطون شده شبها با باباش مسابقه دو میذاره وچهار دست وپا بدو بدو میره میخنده وپشت سرش رو نگاه میکنه که بابایی میاد یا نه . راستی امروز صبح هم محمد پارسا جون با روروئکش چپ کرد ومحکم خورد زمین وحسابی هم گریه کرد.
-
اولین دندون محمدپارسا جون
جمعه 6 آبانماه سال 1390 18:04
یه خبر جدید امروز جمعه 6/7/1390متوجه شدیم که عشق مامان یه دندون کوچولو دراورده انشائ اله مبارکت باشه عزیزم
-
چند تا عکس دیگه
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 09:30
اینا هم چند تا عکس دیگه از ماههای گذشته داداشمه داداشی من هم خیلی نازه هم خیلی شیطونه تا یه دقیقه تنهاش میذاریم سینه خیز میدوئه میره اطراف خونه رو زیرورو میکنه یکماهی هم هست که شروع کرده به خوردن غذای کمکی. مامانم براش فرنی و سوپ درست میکنه منم گاهی اوقات به غذاش ناخنک میزنم وای چه عینکی. شکل آقا پلیسه شدم یه آب تنی...
-
داداشی من از وقتی بدینا اومد تا حالا
جمعه 29 مهرماه سال 1390 19:03
داداش من روز 14 فروردین امسال تو بیمارستان قائم کرج بدنیا اومد این عکسای دادشیم از ماههای اول تا حالا هستش از این به بعد میام اینجا و خاطراتش رو مینویسم راستی یادم رفت بگم همزمان با داداشی من پسر خاله ام نیز تو روز 14 فروردین امسال بدنیا اومد. اسمش محمدنیکانه. اینم عکسشه باباخوشگله ای وای بی ادب لباسات کو؟